موسی در اثنای مناجات طالب دیدار پروردگار شد و عرض کرد:"ربّ ارنی انظر الیک." یعنی: خدایا، خود را به من نشان ده که می خواهم ترا ببینم.

 از درگاه حکیم علی الاطلاق خطاب آمد: لن ترانی. یعنی: مرا نخواهی دید ولی به آن کوه نگاه کن، اگر در جایش استقرار یافت تو نیز مرا خواهی دید.

چون حضرت موسی به کوه نگریست ملاحظه کرد که پرتو جمال ربانی بر آن کوه چنان تجلی کرد که کوه از هیبت آن به کلی متلاشی شد و موسی با دیدن آن صحنه از هوش رفت:

فلمّا تجلّی ربّه للجبل جعله دکّاً و خرّموسی صعقاً.

اشعا زیادی از عرفا و بزرگان در این موضوع گفته شده است که چندتای آنها را در اینجا ذکر میکنم:

چو رسی به طور سینا ارنی نگو و بگذر

که نیرزد این تمنا به جواب لن ترانی

 

 

شاعر اول کم معرفت بوده ، ولی شاعر دیگری که از او با معرفت تر بوده گفته :

چو رسی به طور سینا ارنی بگو و نگذر

که بیرزد این تمنا به جواب لن ترانی

 

 

شاعر سوم که مترقی تر از شاعر اول و دوم بوده گفته : 

ارنی کسی بگوید که تو را ندیده باشد

تو که با منی همیشه چه ارن چه لن ترانی